گردشگری

تحلیلی سیاستی بر گردشگری داخلی

۱)مقدمه

بسیاری از صاحب­نظران گردشگری، از صنعت گردشگری به‌عنوان صنعت شیشه‌ای یاد می­کنند؛ چراکه به‌شدت تحت تأثیر محیط و عناصر بیرونی خود اعم از اقتصادی، سیاسی، فرهنگی-اجتماعی و… قرار داشته و به‌سرعت در جذب گردشگر دچار آسیب می‌شود. به‌ویژه اینکه جمهوری اسلامی ایران با اعمال فشارهای سیاسی، فرهنگی، رسانه­ای و تحریم­های اقتصادی و غیرقانونی نظام سلطه مواجه است.

از این­رو در راستای درونی­سازی اقتصاد وکاهش وابستگی صنعت گردشگری به خارج، گردشگری داخلی می‌تواند به‌عنوان راهی برای توسعه این صنعت در داخل و کاهش اثر فشارهای خارجی بر اقتصاد کشور مطرح باشد. بر این اساس، با بررسی اسنادی و میدانی این حوزه، می‌توان اهم فرصت‌ها و چالش­های آن را شناخت و کم و کیف سیاستگذاری‌های این حوزه را بهبود بخشید. با این‌حال، دولت­ها در همه کشورهای جهان، مطالعات بسیار محدودی در این زمینه انجام داده‌اند که از یکی از دلایل آن، وجهه و اهمیت بین‌المللی گردشگری نزد دولتمردان است که در نشان دادن تبادلات تجاری و فرهنگی دولت با سایر کشورها کاربرد دارد.

اما واقعیت‌های حوزه گردشگری داخلی چیزهای دیگری را نشان می‌دهند. در بسیاری از کشورهای دنیا، بخش بزرگی از تولید ناخالص داخلی کشورها در صنعت گردشگری به سفرهای انجام‌شده داخلی اختصاص دارد. برای مثال در استرالیا حدود 74 درصد تولید ناخالص داخلیِ صنعت گردشگری به سفرهای داخلی این کشور مربوط است یا در چین این رقم حدود 88 درصد است و آمارها نیز از رشد این ارقام طی سال‌های گذشته حکایت دارد. در جمهوری اسلامی ایران این رقم حدود 87 درصد است که طی چند سال گذشته رشد 21 درصدی هزینه‌کرد گردشگران داخلی را نیز تجربه کرده است (شورای جهانی سفر و گردشگری، 2017).

از طرفی صنعت گردشگری کشورمان طی چند دهه گذشته دچار مسائل مختلف اقتصادی-بازاریابی، فرهنگی-اجتماعی، سیاسی-سیاستی و ساختاری-مدیریتی بوده که نظام مسائل گردشگری ایران را تشکیل داده است (موسوی، 1398). به‌طوری‌که بسیاری از مسائل شناسایی‌شده در آن، علت و حتی معلول عدم توجه به مقوله گردشگری داخلی است. بنابراین لازم است در راستای کم­اثر ساختن تحریم­های بین‌المللی، با درونی­سازی اقتصاد گردشگری کشور از طریق توسعه گردشگری داخلی، گام‌هایی عملی و اجرایی در راستای بهبود وضع گردشگری برداشت. گزارش پیش‌رو با نگاه ویژه به جنبه اقتصادی گردشگری داخلی می‌کوشد اهمیت و جایگاه آن را در نظام اقتصادی ایران در شرایط تحریم و فشار اقتصادی نشان دهد.

۲)گردشگری داخلی در مقابل گردشگری بین‌المللی

گردشگری داخلی در کشورهای بزرگی مانند هند نسبت به کشورهای کوچک‌تر گستردگی بیشتری دارد؛ تا جایی که از نگاه جغرافیایی، گردشگری داخلی را به «سفرهای محلی»، «سفرهای منطقه‌ای» و «سفرهای سطح ملی» تقسیم کرده‌اند. اگرچه گردشگری داخلی زیرساخت­های خوبی در کشورهای توسعه‌یافته دارد، اما کشورهای درحال توسعه تاکنون از مزایای آن در سرمایه‌گذاری استفاده نکرده‌اند (شارپلی و تفلر، 2008). به عنوان مثال در گردشگری بین‌المللی، درآمدی که ازطریق سرمایه­گذاری در ساخت هتل‌ها یا سایر خدمات گردشگری برای کشورهای عمدتاً توسعه‌یافته اقتصادی در کشورهای میزبان گردشگر که غالبا درحال توسعه یا توسعه‌نیافته‌اند، به دست می‌آید را می‌توان با توسعه گردشگری داخلی از طریق ایجاد فرصت برای شرکت‌های داخلی از بین برد. این گزاره که مقدار قابل توجهی از درآمد ناشی از گردشگری بین‌المللی در کشورهای در حال توسعه و توسعه‌نیافته به کشورهای سرمایه­گذار خارجی بازگردانده می‌شود، با مطالعات اقتصادی ملّی مورد تائید قرار گرفته است (مورفی، 1985).

مطالعات، اهمیت گردشگری داخلی را مورد تائید قرار داده و هم‌زمان نشان داده‌اند که گردشگری بین‌المللی در طول سال‌ها از لحاظ مدیریت و استراتژی‌های تبلیغاتی از اهمیت برخوردار بوده است. پیرس[1] (1995) به صراحت اشاره می‌کند که میزان و حجم گردشگری داخلی در سراسر جهان بیش از گردشگری بین‌المللی است، هرچند به شکلی ضعیفی در گردآوری آمار دیده می‌شود. پیگ[2] (2002) نیز استدلال می‌کند که بیشتر آمارها به کاهش میزان و حجم جریان‌ها در گردشگری داخلی می‌رسند، زیرا برخی جنبه‌های مربوط به گردشگری داخلی مثل تولید ناخالص حاصل از آن گاهی در منابع رسمی نادیده گرفته می‌شوند. با وجود این، گردشگری داخلی در مقابل گردشگری بین‌المللی به‌عنوان مزیت عدم وابستگی به تحولات سیاسی خارجی محسوب می‌شود و این، یک موقعیت نادر است که در آن شهروندان یک کشور می‌توانند بر خود مدیریت و کنترل داشته باشند؛ زیرا قادرند ازطریق رهبری خود و مردمشان تأثیرگذار باشند (والتون، 2005). والتون گردشگری داخلی را به لحاظ حجم و ارزش بیشتر از گردشگری بین‌المللی می‌داند، این مهم نیز توسط شارپلیو تفلر (2008) اشاره شده است که گردشگری داخلی بسیاری از مزایای بین‌المللی گردشگری را نظیر اشتغال، درآمد، توسعه کسب‌وکار جدید و تنوع اقتصادی را همراه خود دارد. موارد فوق، نشان می‌دهد که گردشگری داخلی از حالت سفری خودجوش به خدمتی عرضه‌شده برای مسافرت تبدیل شده است (ون و تیسدل، 2001).

۳) وضعیت گردشگری داخلی نسبت به گردشگری بین‌المللی در کشورهای دنیا[3]

برای بیشتر کشورها، آمار گردشگری منطقه­ای (برای هر منطقه)، هم برای گردشگران داخلی و هم برای گردشگران بین‌المللی گزارش شده است. الگوی داخلی گردشگری منطقه­ای عموماً بسیار متفاوت از الگوهای بین‌المللی گردشگری منطقه‌ای است. بعضی کشورها تنها آمار گردشگران بین‌المللی را گزارش می‌دهند و تعداد کمی از گزارش‌ها نیز آمار گردشگران داخلی و بین‌المللی را دربرمی­گیرند. بیشتر کشورها که تنها ظرفیت هتل را گزارش می‌دهند، بین گردشگران داخلی و بین‌المللی تفاوتی قائل نیستند. تفاوت میان آمارهای گردشگری داخلی و بین‌المللی روشن است و نمی‌توان آمار داخلی را با استناد به آمار بین‌المللی پیش‌بینی کرد یا برعکس.

در گردشگری داخلی ایالات‌متحده آمریکا در جایگاه نخست است و به دنبال آن چین، هند، برزیل و بریتانیا دیده می‌شوند. ده کشور برتر این رده‌بندی، 77.9 درصد از کل گردشگری داخلی را به خود اختصاص داده‌اند. در گردشگری بین‌المللی، بیشترین گردشگر (خروج گردشگر) متعلق به آلمان است و به دنبال آن، ایالات‌متحده آمریکا، انگلیس، روسیه و مالزی قرار دارند. ده کشور برتر جهان در این رده‌بندی، 60.2 درصد از کل گردشگری بین‌المللی(متقاضی) را به خود اختصاص می‌دهند. فرانسه محبوب‌ترین مقصد برای گردشگران بین‌المللی است و به دنبال آن، ایالات‌متحده آمریکا، اسپانیا، ایتالیا و انگلستان قرار دارند. 10 مقصد برتر شامل 52.2٪ از کل کشورهای گردشگرپذیرِ جهان است.

مطالب فوق‌الذکر نشان می‌دهد که کشورهایی که به‌عنوان مقاصد برتر در گردشگری بین‌المللی شناخته شده هستند، به ‌میزان زیادی تحت تأثیر گردشگری داخلی خود قرار دارند و به‌نوعی می‌توان مدعی شد که توسعه و توجه به گردشگری داخلی در این مقاصد به‌خودی خود موجب جذب گردشگر خارجی نیز می‌شود. ایالات متحده آمریکا مثالی بر این مدعا است. کشورهای دارای جمعیت بالا معمولاً گردشگران داخلی بیشتری دارند. این کشورها همچنین ظرفیت بسیار خوبی برای گردشگران بین‌المللی محسوب می‌شوند، در این راستا آمار کشور روسیه استثنائا در گردشگری داخلی پایین است اما در مقایسه با وسعت و درآمد خود، تعداد زیادی گردشگر بین‌المللی دارد.

گردشگری داخلی مدت­هاست که به‌عنوان پدیده­ای خودجوش و بدون برنامه‌ریزی و مدیریت مناسب مطرح است. با این حال، بسیاری از دولت‌ها به بررسی سهم قابل‌توجه گردشگری داخلی در اقتصادهای ملّی خود پرداخته‌اند. شناخت گردشگری داخلی در اعلامیه «مانیل» سازمان ملل متحد در سال 1981 به تسریع تأمین منافع دولت‌های جهان در این بخش کمک کرد.

گزارش‌های اقتصادی گردشگری در بسیاری از کشورهای جهان نشان می‌دهد که بخش اعظمی از تولید ناخالص داخلی کشورها در هزینه­کردها و مخارج گردشگری مربوط به گردشگری داخلی آن‌هاست؛ برای مثال در استرالیا حدود 75 درصد از این هزینه به گردشگری داخلی بازمی‌گردد یا در چین، حدود 88 درصد هزینه‌ها به گردشگری داخلی مربوط است. اما شواهد نشان می‌دهد که فعالان و پژوهشگران حوزه گردشگری به طور عمده بر اندازه و هزینه‌های گردشگری بین‌المللی تمرکز می‌کنند؛ درحالی‌که گردشگری بین‌المللی تنها یک بخش است و مطمئناً تعداد گردشگران داخلی چندین برابر گردشگران ورودی یا بین‌المللی است. در آمریکا بسیاری از گردشگران، کشور خود را ترک نمی‌کنند یا شمار گردشگران داخلی در کشور چین بیش از تعداد کل گردشگران و بازدیدکنندگان بین‌المللی است که این امر نشان‌دهنده رشدی بزرگ‌تر از آن است. با این حال، اطلاعات ثابتی در زمینه گردشگری داخلی در سطح جهان در دسترس نیست. در استرالیا اندازه­گیری گردشگری داخلی توسط موسسه NVS سالانه روی 120000 (25 درصد) استرالیایی بالای 15 سال که به سفر تفریحی، ملاقات دوستان بستگان و سفر کاری یا تحصیلی می­روند، انجام می‌شود. در این کشور گزارش شده است که بیش از 75 درصد از فعالیت‌های گردشگری توسط گردشگران داخلی تأمین می‌شود (کوپر و هال، 2005). موفقیت و اثرگذاری مدیریتی در بخش گردشگری داخلی استرالیا می‌تواند از طریق استقرار مؤسسات تحقیقاتی گردشگری برای بهبود تصمیم‌گیری، بازاریابی و عملکرد صنعت گردشگری استرالیا نقش ایفا کند.

بکن و های (2007)، ارقامی از نسبت گردشگری داخلی به فعالیت کل گردشگری ارائه داده‌اند که در آن ایالات‌متحده، چین، هند، بریتانیا، برزیل، آلمان، اندونزی، کانادا، فرانسه و ژاپن به‌عنوان ده کشور برتر جهان در زمینه گردشگری محسوب می‌شوند. درصد فعالیت‌های مربوط به گردشگری داخلی به کل فعالیت‌های گردشگری در تمامی این کشورها (به جز آلمان با 48 درصد) بالاتر از75 درصد بوده است. همچنین به جز هند، برزیل و اندونزی، تمامی کشورهای ذکرشده جزو کشورهای توسعه‌یافته به‌شمار می‌آیند. این کشورها از مزایای سفرهای داخلی برخوردارند که در آن‌ میلیون‌ها سفر توسط مردمانشان انجام می‌شود، به‌طوری‌که فقط در چین تخمین زده می‌شود 644 میلیون چینی سفر داخلی داشته باشند. همچنین درهند، 320 میلیون سفر، در برزیل 176 میلیون و در انگلیس 134 میلیون سفر تخمین زده می‌شود.

این مهم در مورد چین بسیار قابل‌توجه است؛ چراکه گردشگری داخلی ابتدا در چین موردتوجه نبود. سوی دیگر، گردشگری بین‌المللی در چین به دلیل زیرساخت و صنعت خدمات داخلی محدود، از اولویت چندانی برای توسعه در دهه 1980 برخوردار نبود؛ زیرا چشم‌انداز چین، گردشگری داخلی را غیرمولّد نشان داد. با این حال، گزارش‌ها نشان می‌دهند که در سال 1992، کمیته مرکزی حزب کمونیست چین و شورای دولتی تصمیم مهمی را برای افزایش نسبت صنعت ثانویه در اقتصاد چین اتخاذ کرد که به تغییر جهت سیاست آن‌ها کمک می­کند، به‌طوری‌که پس از آن، یک نگرش مثبت نسبت به توسعه صنعت گردشگری داخلی ایجاد شد (ون و تیسدل، 2001).

نتیجه آنکه گردشگری داخلی، بخشی قابل توجه اما پنهان در اقتصاد کشورها است که باتوجه به نقش پررنگ و اثرگذار آن در توسعه اقتصادی، نیازمند برنامه‌ریزی، مدیریت و سیاستگذاری در این حوزه است تا ضمن فعال کردن اشتغال در بخش‌هایی که به صورت مستقیم یا غیرمستقیم با صنعت گردشگری ارتباط دارند، زمینه را برای توسعه و بهره برداری مضاعف فراهم آورد.

۴) وضعیت گردشگری داخلی در ایران

تمرکز یک‌سویه بر گردشگری بین‌المللی ممکن است بر این اساس باشد که دولت‌ها به آمار و ارقام آن در راستای افزایش حجم تبادلات مالی فی‌مابین و همچنین اقامت گردشگر خارجی در کشورهای خود نیاز دارند. علاوه بر این، آمار گردشگری بین‌المللی به طور سنتی دارای اهمیت اقتصادی و مالی بوده و برای تعادل تزار تجاری صادرات و واردات، حائز اهمیت است. افزون بر این، کشورها به آمار گردشگران خروجی کمتر از گردشگران ورودی اهمیت می‌دهند.

مطابق آمار بین‌المللی به‌دست‌آمده (شورای جهانی سفر و گردشگری، 2017) از وضعیت و روند گردشگری داخلی در ایران، 87 درصد تولید ناخالص داخلی گردشگری ناشی از عواید به‌دست‌آمده از گردشگری داخلی است. همچنین آمار به‌دست‌آمده از روند سال‌های گذشته نشان می‌دهد که کشورمان به لحاظ رشد سفرهای داخلی حائز رتبه نخست در میان کشورهای دنیا است. از این‌رو می‌توان گفت که حتی با وجود هزینه­کرد کمتر گردشگران داخلی نسبت به گردشگران خارجی، به‌دلیل حجم بالای سفر در گردشگری داخلی می‌توان سهم بالای آن در تولید ناخالص داخلی را به وضوح مشاهده کرد. نمودار زیر سهم گردشگری داخلی در تولید ناخالص داخلی در صنعت گردشگری چهار کشور چین، ایران، آمریکا، استرالیا و همچنین اتحادیه اروپا را نشان می‌دهد. همان‌طور که در نمودار ۱ نشان داده شده است، سهم گردشگری داخلی ایران در تولید ناخالص داخلی صنعت گردشگری 87 درصد است که رقمی قابل توجه به‌شمار می‌آید.

نمودار ۱: سهم گردشگری داخلی در تولید ناخالص داخلی در  صنعت گردشگری

مطالعه آمار شورای جهانی سفر و گردشگری (WTTC) به‌طور خلاصه در جدول زیر نشان می‌دهد که با وجود تأکیدات کلامی مسئولان کشور و اسناد بالادستی در راستای تمرکز بر افزایش گردشگر خارجی، واقعیت موجود در گردشگری داخلی حاکی از جلودار بودن این حوزه از حیث تولید ناخالص داخلی (GDP) و رشد سه برابری آن نسبت به گردشگری ورودی (بین‌المللی) است.

جدول ۱: هزینه‌کرد گردشگری داخلی و بین‌المللی در ایران (منبع: محقق‌یافته)

عنوان میزان هزینه‌کرد گردشگران داخلی در ایران در سال 1396 رشد هزینه‌کرد (در هر سال) سال 1404
گردشگری داخلی معادل 19.4 میلیارد دلار 6 درصد 32 میلیارد دلار
گردشگری بین‌المللی 10 میلیارد دلار 2.6 درصد

16 میلیارد دلار(واقعی)

20 میلیارد دلار(چشم‌انداز)

۵) توصیه‌های سیاستی

با توجه به تحریم­های همه‌جانبه اقتصادی و نفتی نظام بین‌الملل علیه ایران، در حوزه گردشگری می­توان گردشگری داخلی و البته توسعه متوازن و پایدار آن را در تمامی حوزه­ها راهی برای کم‌اثر ساختن تحریم‌ها و توسعه درونی اقتصاد ازطریق افزایش اشتغال در تمامی مناطق کشور و نیز کاهش خروج ارز از کشور به دلیل کاهش سفرهای غیرضروری بین‌المللی دانست. نکته قابل توجه برای مسئولین گردشگری کشور این است که چون گردشگری بین‌المللی عمدتا توسط واسطه‌های خارجی و شرکت‌های حمل و نقل بین‌المللی صورت می‌پذیرد، درآمد حاصل از هزینه‌کرد گردشگران خارجی نشت داشته و به اقتصاد کشور بازنمی‌گردد. درحالی‌که بخش عمده‌ای از منافع حاصل از هزینه‌کردهای گردشگری داخلی به‌شکلی بی‌واسطه و مستقیم به جامعه میزبان در مقاصد گردشگری بازمی‌گردد. این مهم، موجب توسعه درون‌زای اقتصاد و عدم وابستگی صرف به گردشگر خارجی شده و ضمن توسعه اشتغال در کلیه مقاصد گردشگری کشور، به کاهش پدیده مهاجرت نیز می‌انجامد[4]. ازجمله نتایج و پیامدهای اجتماعی حاصل از توسعه گردشگری داخلی می‌توان به افزایش روحیه نشاط اجتماعی، شناخت بیشتر مردم از آداب و رسوم اقوام گوناگون، افزایش همبستگی اجتماعی، غرور ملی، احساس تعلق بیشتر به کشور و… اشاره کرد.  همچنین با توجه به اشتراکات دینی، ملی، زبانی و وطن‌دوستی که میان مردم یک کشور وجود دارد، زمینه برای احترام گردشگران داخلی به حفظ اصالت جوامع میزبان در کشور خودشان فراهم‌تر است؛ چراکه می‌دانند همه این نعمات الهی مورد استفاده آیندگان قرار خواهد گرفت. از طرفی توجه بیشتر به توسعه گردشگری داخلی می‌تواند زمینه را بیش از پیش برای آموزش و مشارکت در سفرهای پایدار یا سفرهای کم‌خطر در راستای حفظ محیط‌زیست و اجتماع مهیا سازد.

لذا بهتر است که مسئولین کشور به جای تأکید و تمجید نسبت به ورود گردشگر خارجی، تمرکز سیاستی خود را ابتدا به مدیریت گردشگری در داخل کشور معطوف کنند و پس از شناسایی مسائل مطرح شده (چه علت چه معلول) در حوزه گردشگری داخلی، نسبت به مدیریت و حل آن‌ها اهتمام ورزند.

در پایان، توصیه‌­هایی در این زمینه ارائه می‌شود:

  • اولویت‌دهی دفتر برنامه­ریزی و حمایت از توسعه گردشگری معاونت گردشگری به تدارک برنامه‌های توسعه و ترویج ایرانگردی و گردشگری در داخل
  • الزام دفاتر هماهنگی استان­های وزارت گردشگری به ابلاغ و دریافت طرح جامع و تفصیلی گردشگری استان‌ها
  • ارائه آمار مربوط به تولید ناخالص داخلی گردشگریِ استان‌ها در سالنامه وزارتخانه
  • ارائه بسته­های اقتصادی سفر برای اقشار کم درآمد کشور توسط دولت
  • تشکیل صندوق حمایت از کارآفرینان صنایع دستی و هنرهای بومی و سنتی در کشور و ترویج و توسعه محصولات آنها با استفاده از ظرفیت رسانه ملی
  • تربیت نیروی کارآمد، متخصص و جوان در حوزه گردشگری در استان­های مختلف کشور، همراه با هماهنگی و ارتباط سازمان‌های متولی گردشگری استان با نمایندگان اصناف گردشگری در استان، حول محور توسعه گردشگری داخلی
  • ترتیبی اتخاذ شود تا پس از شفافیت محل هزینه‌کردهای حاصل از گردشگری داخلی، حدأقل نیمی از درآمدهای معادل آن برای توسعه زیرساخت‌های گردشگری کشور مصرف شود.
  • تشکیل ستادی ویژه در معاونت گردشگری وزارت با مأموریت شناسایی و بهسازی جاذبه‌های بالقوه و ناشناخته گردشگری
  • فراهم آوردن تمامی امکانات آموزشی و تبلیغاتی-فرهنگی توسط نهادهای متولی فرهنگ عمومی کشور در سطح جوامع محلی کم‌برخودار به‌منظور اطلاع‌رسانی در زمینه فواید جذب گردشگر
  • پرداخت یارانه مستقیم و غیرمستقیم به کارمندان دولت برای سفر به مقاصد گردشگری کمتر برخوردار
  • پرداخته حق بیمه و بازنشستگی به فعالان حوزه گردشگری و کسب­وکارهای خانگی مرتبط در مقاصد گردشگری کشور با هماهنگی وزارت کار و رفاه اجتماعی
  • تهیه و تنظیم آئین‌­نامه حقوقی شفاف برای حمایت از جامعه میزبان گردشگر به خصوص در مقاصد کوچک و روستایی با همکاری وزارت میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و مجلس شورای اسلامی و نهادهای ناظر مرتبط مانند وزارت کشور

 

پانوشت:

[1] Pearce

[2] Page

[3]این آمار، مربوط به قبل از شیوع کروناست و پس از آن به دلیل شرایط ناشی از همه‌گیری، هنوز آمار رسمی، استنادپذیر و قابل تحلیلی وجود ندارد.

[4] یادداشت سید محمد موسوی در خبرگزاری فارس 12/1/1398

درباره نویسنده

سید محمد موسوی

دکتری مدیریت گردشگری

دیدگاهتان را بیان کنید

Click here to post a comment

4 × 2 =