سیاست‌گذاری فضای مجازی

هوش مصنوعی: هنر، روزنامه‌نگاری و رسانه؛ تأملی در ChatGPT

مقدمه

در کمتر از 3 ماه، برنامه هوش مصنوعی [1]ChatGPT به یک پدیده فرهنگی و اجتماعی تبدیل شده است. این ربات هوش مصنوعی[2] توسط شرکت نرم افزاری OpenAI، توسعه داده شده و به صورت رایگان قابل دسترسی است. این برنامه آنقدر محبوب است که اگر بخواهید از آن استفاده کنید، احتمالاً با پیام «ظرفیت تکمیل است» مواجه خواهید شد. هر چند در نگاه اول، کاربردهای این پدیده بیشتر سرگرم‌کننده به نظر می‌رسند ولی برای برنامه‌های هوش مصنوعی مانند ChatGPT  فرصت‌هایی جدی در علم، رسانه و هنر و… وجود دارد.

ChatGPT با تکنیکی به نام «یادگیری تقویتی» از بازخورد انسانی (هنگام تعامل با کاربرها) برای آموزش مدل زبان توسعه داده شده و آن را قادر می‌سازد مانند انسان قابلیت گفت‌وگو و محاوره داشته باشد. با این حال، همانطور که سازندگان آن می‌گویند، این برنامه گاهی پاسخ‌هایی با لحن درست و شبه‌انسانی اما کاملا نامربوط یا بی‌معنا ایجاد می‌کند. الگوریتم‌ها و دستورالعمل‌هایی که در هسته ChatGPT قرار دارند، به صورت مداوم درحال یادگیری هستند و هنگام تعامل با کاربران و تحلیل پاسخ‌های آنها، قابلیت‌های خود را بهبود می‌بخشند و بعید نیست که روزی این نرم‌افزار به صورت خاص و هوش مصنوعی به صورت عام؛ در بسیاری زمینه‌ها کارکردی مشابه انسان پیدا کنند. اما دامنه این شباهت تا کجاست و تقابل انسان و ماشین در حوزه‌های خلاقیت‌محوری مانند هنر، رسانه و… چگونه خواهد بود؟

این یادداشت در پی آن است تا مجموعه‌ای از پیش‌بینی‌ها را در این مورد با توجه به تازه بودن پدیده ChatGPT (دست‌کم میان عموم مردم) مورد بررسی قرار دهد.

ChatGPT و آینده رسانه‌ها، سناریویی نامحتمل

مقصود از روزنامه‌نگاری و کارکرد آن چیست؟ این پرسشی بود که جان وی.پاولیک[3] استاد روزنامه‌نگاری و مطالعات رسانه‌ای از ChatGPT پرسید. به گفته پاولیک «پاسخ این برنامه سه پاراگراف بود که به خوبی نوشته شده و منطقی بود و من اساساً با آن موافق بودم». جوابی که ChatGPT به این محقق و روزنامه‌نگار داد مهم نیست بلکه نحوه استفاده او (به عنوان یک روزنامه‌نگار و فعال رسانه‌ای کهنه‌کار) از این برنامه جالب است. به گفته پاولیک، ChatGPT احتمالاً می‌تواند آموزش روزنامه‌نگاری و تولید محتوای رسانه را تقویت کند، منابع بیشتر و مرتبط‌تری در اختیار روزنامه‌نگاران قرار دهد و تولید محتوی رسانه‌ای را تسریع سازد. به گفته پاولیک، نکته مثبت این است که ChatGPT می‌تواند به ‌صورت بالقوه به عنوان یک مرجع یا ابزار جست‌وجو برای ارائه اطلاعات یا ایده‌های نو و بدیع مورد استفاده قرار گیرد، تقریباً به همان روشی که دانشجویان و روزنامه‌نگاران از ابزار جست‌وجوی Google برای این منظور استفاده می‌کردند.

اما این همه ماجرا نیست و افراد و محققان دیگر، نظرات بدبینانه‌تری دارند. موضوعاتی مانند سرقت ادبی، اخلاق حرفه‌ای، سوگیری خبری، پیوستگی منطقی محتواهای رسانه‌ای و… در این فهرست قرار دارند. به عنوان نمونه، اخلاق، پدیده‌ای کاملا انسانی و حتی فراانسانی است که مشخص نیست هوش مصنوعی چگونه آن را تحلیل کرده و در خروجی‌های خود مدنظر قرار می‌دهد.

می‌توان با اطمینان گفت که امکان نداردChatGPT  و دیگر برنامه‌های هوش مصنوعی احساساتی داشته باشند یا کاملا منطقی عمل کنند. چیزی که این سیستم‌ها در آن فوق‌العاده عمل می‌کنند، تقلید لحن و گفتار انسانی و پیش‌بینی کلمات «صحیح» در کنار هم است. دلیل این امر هم استفاده از «مدل‌های زبان بزرگ[4]» است که برنامه‌هایی مانند ChatGPTرا قارد می‌سازد تا میلیاردها مقاله و مجموعه‌داده‌های منتشرشده در اینترنت را به سرعت بررسی کرده و پاسخی را تولید کنند که از نظر داده‌های موجود برای انسان‌ها صحیح و قابل فهم است.

برخی کارشناسان معتقدند که بزرگترین نقص اصلی در یک مدل زبان بزرگ مانند ChatGPT این است درحالی که می‌تواند از نوشته‌های انسان تقلید کند، درک واقعی و قضاوتی از آنچه درباره آن می‌نویسد ندارد و به همین دلیل، اغلب انواع خطاهای شناختی و توهمات غیرواقعی را نیز به عنوان اطلاعات و داده در نظر می‌گیرد. کالین فریزر[5]، دانشمند داده‌شناسی در شرکت متا، نوشته که کیفیت اصلی این مدل این است که «آنها مزخرفات نامربوط، لایتغیر و بی‌شرمانه هستند، تک‌تک آنها. این یک ویژگی ذاتی ChatGPT است، نه یک اشکال». گری مارکوس[6]، استاد روان‌شناسی و علوم اعصاب در دانشگاه نیویورک، این نوع نرم‌افزار را به «ماشین تکمیل خودکار غول‌پیکر» تشبیه کرده است؛ مانند آنچه روی صفحه کلید گوشی‌های تلفن همراه است و سعی می‌کند کلمه بعدی را در جمله درحال تکمیل کاربر حدس بزند.

قضاوت اخلاقی، راستی‌آزمایی و مصلحت‌سنجی پاسخ‌های تولیدشده فعلا از توانایی ChatGPT خارج است. این برنامه می‌تواند حجم وسیعی از مطالب، کلمات، تصاویر، صداها، فیلم‌ها و… را به سرعت بررسی کند اما مشکل اینجاست که مطلقاً تعهدی به حقیقت ندارد. ChatGPT بر اساس اطلاعات موجود به ما پاسخ می‌دهد و از خلاقیت به معنای انسانی آن بی‌بهره است، در نتیجه اگر کسی اطلاعات غلط و مغرضانه‌ای را در سطح وسیع در اینترنت پخش کند قطعا بر پاسخ‌های این نرم‌افزار هم تأثیر می‌گذارد. در یک مقاله افشاگرانه، مجله تایم بررسی کرد که OpenAI، شرکت پشتیبان ChatGPT، به عده‌ای از کاربران خود در کنیا کمتر از ۲ دلار در ساعت حقوق می‌داد تا محتواهایی مانند کودک‌آزاری، خودکشی، ارتباط نامشروع با محارم، شکنجه و… را بررسی کنند و به ChatGPT آموزش دهند تا آن را توهین‌آمیز تشخیص دهد. این کار در ذات خود درست است اما نشان می‌دهد که اگر کسی بخواهد می‌تواند با دستمزد 2 دلار در ساعت محتواهایی غیراخلاقی و نادرست را به خورد ChatGPT بدهد و روی پاسخ آن تأثیر بگذارد. فراموش نکنیم که این نرم‌افزار در نهایت فقط محدود به محتوای موجود در اینترنت و تعامل با کاربران خود است و اگر گروه وسیعی از کاربران تصمیم بگیرند خبر دروغ و یا مطلبی غیراخلاقی را در سطح وسیع در گفت‌وگوی خود با ChatGPT بیان کنند در نهایت روی کلیت داده‌های در دسترس آن تأثیر خواهند گذاشت.

امکانات هوش مصنوعی می‌تواند در آموزش روزنامه‌نگاران و خبرنگاران مفید باشد و مجموعه‌های وسیعی از اطلاعات متنوع و مفید را در اختیار آنها قرار دهد، اما جایی که پای قضاوت اخلاقی، خلاقیت انسانیِ احساسات‌محور و مصلحت‌سنجی در انتشار مطالب در میان است، پای هوش مصنوعی لنگ می‌زند.

در این سناریوی نامحتمل، ChatGPT می‌تواند مقالاتی سراسر دروغ یا مخل حریم خصوصی افراد را منتشر کند، حکم‌های غیراخلاقی و رباتیک بدهد یا مقالاتی بر پایه اطلاعات صحیح ولی با لحنی غیرانسانی، خشک و فاقد جذابیت را تولید کند. به گفته روزنامه‌نگاران حرفه‌ای، این ابزار فعلا در این حد که کمک‌یار آنها باشد و در جمع‌آوری و نتیجه‌گیری‌های منطقی یاری‌شان کند، مفید است و قضاوت و نتیجه‌گیری‌های اخلاقی از حیطه توانایی آن خارج است.

ChatGPT و عالم هنر، تهدید و فرصت

نیک کِیو[7]، نویسنده، شاعر، نوازنده و خواننده مشهور استرالیایی، چندی پیش از ChatGPT خواست تا شعری به سبک اشعار خودش بنویسد. در نگاه اول، شعر تولیدشده همان تم‌های مذهبی و تیره‌ای را تداعی می‌کند که در بیشتر آثار کیو دیده می شود. اما پس از بررسی دقیق‌تر، کیو می‌نویسد: می‌دانم که ChatGPT در مراحل ابتدایی خود است، اما شاید این وحشت نوظهور در نتیجه تعامل اولیه با هوش مصنوعی باشد که مرا اینگونه بدبینانه وادار به قضاوت می‌کند. به نظرم ما به سوی آینده‌ای آرمان‌شهری یا شاید، یا نابودی کامل پیش می‌رویم، فقط خدا می‌داند. اما در مورد این آهنگ می‌توانم با اطمینان بگویم که شعری در سبک اشعار من به نظر نمی‌رسد، آخرالزمان در راه است و این شعر فوق‌العاده بد است. همین! با وجود همه عشق و احترامی که در دنیا وجود دارد، این آهنگ، مزخرف و تمسخری وحشتناک از انسان بودن است.

این اظهارنظر تاریک و بدبینانه از سوی هنرمندی که خود، تجربه تعامل با هوش مصنوعی ChatGPT را داشته جالب است و نیاز به بررسی بیشتری دارد تا آینده هنر و هوش مصنوعی را تا حدی روشن‌تر کند.

هنر و فناوری در طول تاریخ، از نقاشی‌های غارنشینان گرفته تا نقاشی‌های دوره رنسانس، به‌طور اجتناب‌ناپذیری در هم‌تنیده بوده‌اند. امروزه، ترکیب پیشرفت‌های تکنولوژیکی و سنت‌های قدیمی هنری، راه‌های جدیدی را برای تولید هنر ایجاد کرده است؛ از چاپ سه‌بعدی گرفته تا رویکردهای مبتنی بر هوش مصنوعی مانند ChatGPT. اما آیا واقعاً می‌توان از این نرم‌افزار برای تولید هنر استفاده کرد؟

ابتدا باید دانست که هوش مصنوعی اختیاری از خود ندارد (حدأقل تا به امروز) و ایجاد هنر توسط هنرمند امری با اختیار و متوقف به اراده انسان است. تا به حال هر آنچه از هنرنمایی انواع نرم‌افزارهای هوش مصنوعی مانند ChatGPT دیده‌ایم، مانند آنچه که نیک کیو انجام داد، واکنش به دستور و خواسته مشخص کاربران این نرم‌افزارها بوده است. با وجود اینکه هوش مصنوعی قادر به تولید آثاری باورنکردنی مانند انواع موسیقی، نقاشی، شعر و… است، اما نمی‌تواند آنچه را که در ذهن کاربر و یا هنرمند وجود دارد مو به مو پیاده کند، زیرا به روح و روان هنرمند دسترسی نداشته و هیچ‌گونه درکی هم نسبت به آن ندارد. در مرحله فعلی، هوش مصنوعی، یک ساز موسیقی فوق‌العاده پیشرفته با تنوع در تولید انواع نت‌ها و ملودی‌ها، یک قلمو و بوم نقاشیِ کمک‌یار نقاش و در واقع، واسطه‌ای میان اراده و تخیل هنرمند و تولید اثر هنری است. همانطور که گفته شد، هوش مصنوعی به خودی خود و بدون وجود اراده کاربر(در اینجا هنرمند) هیچ تولیدی نخواهد داشت؛ همانطور که اگر جریان برق به سرورهای اجرا کننده ChatGPT، وصل نباشد هیچ فعالیتی انجام نمی‌دهد.

اکنون همانطور که مترجمان به جای ترجمه کامل متن، ویرایش را پس از ترجمه اولیه توسط نرم‌افزارهایی مانند Google Translate انجام می‌دهند، به نظر می‌رسد که در آینده بسیاری از هنرمندان خلاق به جای خلق اثر، فرایند «پس از خلق» را انجام دهند. یک ماشین هوش مصنوعی طرح اولیه، ایده‌ای را ارائه می‌کند و سپس هنرمند یا نویسنده آن را مرتب و به عبارت دیگر انسانی می‌سازد. برخی ممکن است غرور زیادی داشته باشند که به یک ماشین تکیه کنند، اما مقاومت در برابر مزیتی که فناوری ارائه می‌دهد دشوار خواهد بود. برای مترجمان و هنرمندان به طور یکسان، هوش مصنوعی بار اولیه تولید اثر را کاهش می‌دهد (جالب است که نیروی اولیه تولید بسیاری از رمان‌ها و فیلمنامه‌ها بیشتر برای کسب اطلاعات و جمع‌آوری داده صرف می‌شود). تصور کنید دیگر برای ارائه نخستین پیش‌نویس تلاش نکنید، در این‌صورت کار خیلی راحت‌تر جریان پیدا می‌کند و شما وقت و انرژی بیشتری خواهید داشت تا قوه خلاقه خود را که فقط مختص خودتان است و اراده شما را در خلق اثر محقق می‌کند به نحوی فعال‌تر بکار گیرید.

اگر بخواهیم فلسفی تر به موضوع نگاه کنیم باید گفت که زبان و هنر «هدفی دوگانه» دارند: نخست اینکه واقعیت (داده و اطلاعات) را از طریق کلمه، تصویر و یا نت موسیقی منتقل می‌کنند و دیگر اینکه سعی دارند رابطه‌ای با روح و جان افراد دیگر برقرار کنند. آیا هوش مصنوعی می‌تواند این کار را انجام دهد؟ ممکن است بتوانیم استدلال کنیم که می‌تواند هدف اول را به شکل مبهمی انجام دهد. می‌تواند حقایق را گزارش کند و جملات مرتب و درستی تولید کند، اما هوش مصنوعی نمی‌تواند به واقعیت علاقه‌مند باشد. هوش مصنوعی هیچ‌گونه قضاوتی درباره واقعیت ندارد و زشتی و زیبایی را تشخیص نمی‌دهد، در نتیجه از ارتباط‌گیری با روح و جان انسان‌ها ناتوان است.

هوش مصنوعی فعلا دون اراده انسانی قرار دارد و خود به خود نمی‌تواند چیزی را تولید کند، بلکه اراده انسانی برای  تولید هنر توسط این ماشین‌ها لازم است. البته باید گفت که بدون شک هوش مصنوعی در آینده هنر نقش خواهد داشت اما به عنوان ابزاری بسیار کارامد برای تحقق آرمان هنرمند. در سال‌های آتی هنرمندانی موفق خواهند بود که این ابزار را به خوبی بشناسند و به راحتی بتوانند از آن استفاده کنند؛ به گونه‌ای که نتیجه نهایی به آنچه در ذهن هنرمند است، بسیار نزدیک باشد.

اتفاق دیگری که رخ خواهد داد، نوعی همگانی و سوسیالیزه‌شدن هنر است. هر انسانی که ایده‌ای در ذهن دارد می‌تواند با استفاده از ابزار هوش مصنوعی آن ایده را به قسمی از اقسام هنر تبدیل کند و در سناریویی (این‌بار محتمل) ممکن است آموزش هنر و خلق آثار هنری به صورت فزاینده‌ای شامل آموزش نحوه کار کردن با ابزارهای هوش مصنوعی باشد.

در آخر باید گفت که هوش مصنوعی و ابزارهای آن مانند ChatGPT همگی در فضای مجازی و دنیای دیجیتال ایجاد شده‌اند. فضایی که خود، محصول دنیای مادی و واقعیتی فیزیکی است و طبق اصول منطقی هیچ جزئی بر کل واقف نخواهد شد. در هر صورت انسان‌ها به تعامل واقعی با هنر نیاز دارند: نیاز به ساز زدن، نقاشی با قلم روی بوم، رفتن به کنسرت با حضور نوازنده‌های واقعی، خواندن خاطرات انسانی حقیقی که تجربه‌ای خاص را پشت سر گذاشته است و… . مثال ساده این موضوع می‌تواند این باشد که شما هیچ‌گاه با دیدن عکس غذا احساس سیری نمی‌کنید و در هر صورت محصور و دربند دنیای واقعی پیرامون‌تان هستید، هرچند هوش مصنوعی و دنیای مجازی پیشرفت کرده و اغواکننده به نظر برسد. در نتیجه، فضای هنری گذشته همچنان وجود خواهد داشت و در کنار آن، هنر دیجیتال بر پایه هوش مصنوعی نیز در قالب همزیستی با هنر سنتی گسترش می‌یابد.

نکته‌ها و پیشنهادها:

  • لازم است هرگونه عضویت ایران در پیمان‌نامه‌ها، معاهدات و سازمان‌های مربوط با هوش مصنوعی که یا در حال شکل‌گیری‌اند و یا در حال حاضر فعال هستند، با احتیاط کامل و حتی بدبینی هدفمند و عالمانه صورت گیرد. خاطرات تلخ کشور از مجامعی مانند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی و کنوانسیون حقوق بشر نمونه‌هایی مطلوب برای عبرت‌گیری هستند.‌ می‌توان عضویت را در مرحله اول فقط به صورت عضو ناظر مطرح کرد و در صورتی که نفع و ضرر قطعی فعالیت ایران در این سازمان‌ها مشخص شد، در مورد عضویت فعال تصمیم گرفت.
  • آموزش استفاده از ابزارهای هوش مصنوعی برای تولید محصولات هنری باید به صورت رسمی و آکادمیک و از دوره‌های اولیه آموزش مانند مدرسه، مورد توجه قرار گیرد. ضرورت این امر بیش از ایجاد طرح‌های بزرگی مانند تولید هوش مصنوعی ملی و… است.
  • هوش مصنوعی به صورت ذاتی هیچ‌گاه نمی‌تواند جای انسان را بگیرد، زیرا انسان به جز قوه تعقل که محل آن در مغز است از قوای دیگری مانند روح، تخیل و توهم نیز بهره‌منده است که جایگزینی در عالم ماده ندارند. در ضمن انسان به ما هو انسان محصور بدن و جسمی خاکی است که با مسائلی مانند افزایش سن، بیماری و درد و رنج، عشق، جنسیت، تولید مثل و… درگیر است و تمامی قوای عقلی و احساسی او تحت تأثیر جسم انسانی‌اش هستند. در نتیجه تولیدات انسانی در تمامی عرصه‌های علمی و هنری و… نیز متأثر از جسم اویند. به همین علت هوش مصنوعی هر چقدر هم که در تقلید قوه تعقل موفق باشد، نمی‌تواند انسانی رفتار کند.
  • هوش مصنوعی به سرعت رو به رشد است. تله‌ای که ما به عنوان کشوری درحال توسعه می‌توانیم گرفتارش شویم نگرش تک‌بعدی به این پدیده این‌چنین است که فقط در بعد فنی درجا بزنیم و ابعاد فلسفی، دینی، روانشناختی و آینده‌نگارانه آن را نادیده بگیریم. به گفته آلن تورینگ[8] (از پیشتازان حوزه هوش مصنوعی) این پدیده همان‌قدر که فنی و ریاضی است، انسانی، فلسفی و دینی نیز هست.
  • شوربختانه در کشور ما مواجهه با پدیده‌های فناورانه با تأخیر و عموما به شکل ناکافی و هیجانی صورت می‌پذیرد. هوش مصنوعی نیز از این قاعده مستثنی نیست. جایگزینی بسیاری از مشاغل با هوش مصنوعی در آینده، امری اجتناب‌ناپذیر است که فارغ از مواهب این فناوری می‌تواند موجب ایجاد پدیده‌های جدید اجتماعی مانند بیکاری و بحران هویت شغلی شود. در نتیجه، طراحی و تدوین پیوست‌های اجتماعی و فرهنگی برای تمامی طرح‌های ملی و بزرگ در حوزه هوش مصنوعی امری لازم و ضروری است. 

 

این یادداشت برگرفته از مقالات زیر است:

  • ChatGPT is fun, but not an author

https://www.science.org/doi/10.1126/science.adg7879

  • How Might ChatGPT Impact Journalism and Media Education?

https://comminfo.rutgers.edu/news/how-might-chatgpt-impact-journalism-and-media-education

  • A fake news frenzy: why ChatGPT could be disastrous for truth in journalism

https://www.theguardian.com/commentisfree/2023/mar/03/fake-news-chatgpt-truth-journalism-disinformation

  • Is AI software a partner for journalism, or a disaster?

https://www.cjr.org/the_media_today/ai_software_chatgpt_journalism.php

  • ChatGPT’s mind-boggling, possibly dystopian impact on the media world.

https://www.vanityfair.com/news/2023/01/chatgpt-journalism-ai-media

  • Will ChatGPT replace human writers?

https://mindmatters.ai/2023/01/will-chatgpt-replace-human-writers/

  • Will artists be replaced by ai art? Mid journey and ChatGPT

https://photoshopcafe.com/will-artists-be-replaced-by-ai-art-mid-journey-and-chat-gpt-what-i-think/

 

پانوشت:

[1] GPT: Generative Pretrained Transformer: تبدیل کننده از پیش آموزش داده شده مولد

[2] Artificial Intelligence (AI)

[3] John V. Pavlik

[4] Large Language Models

[5] Colin Fraser

[6] Gary Marcus

[7] Nick Cave

[8] Alan Turing

درباره نویسنده

علیرضا رودساز

دانش‌آموخته کارشناسی ارشد ارتباطات دانشگاه علامه‌ طباطبایی

دیدگاهتان را بیان کنید

Click here to post a comment

7 + شش =