تبلیغ فضای مجازی

روحانیون بلاگر؛ استحاله‌ای برای جامعه دینی

در جهان رسانه‌ای کنونی، پژوهشگران حوزۀ ارتباطات دینی و دین و رسانه، رویکردها و جهان‌بینی‌های مختلفی را در پیوند میان دین و رسانه داشته‌اند و می‌توان از سه رویکرد اصلی در این حوزۀ موضوعی یاد کرد که به شرح ذیل است:

در رویکرد ابزارگرایی، رسانه به‌مثابه ابزاری پنداشته می‌شود که قابلیت ارائۀ هرگونه محتوایی در آن وجود دارد؛ به‌عبارتی رسانه فی‌نفسه از هیچ معنایی برخوردار نیست، بلکه خنثی است(هود، 1972، نقل‌شده در کریستیانز، 91:1389) تقریباً تمام افرادی که بر ابزارگرایی رسانه‌ای تأکید داشتند، برای رسانه اقتضائاتی نیز قائل بودند. تفاوت آن‌ها با ذات‌گرایان در آن بود که ماهیت رسانه را ابزار دانسته‌اند، نه‌اینکه به خصوصیات و ویژگی‌های هر رسانه یا تناسب پیام‌های دینی با گونه‌های مختلف رسانه بی‌توجه باشند (حسینی، 1387 نقل‌شده در فهیمی‌فر، 36:1393). در رویکرد ذات‌گرایی، مفروض‌گرفته شده که ماهیت و جوهرۀ تمدن غربی بر تمام اجزای خود غلبه کرده‌است. رسانه نیز به‌عنوان محصول مدرنیته یکی از آن اجزا است؛ لذا رسانه دارای ماهیتی از مدرنتیه و تمدن غرب است. بنابراین فناوری ابزاری خنثی نیست بلکه از منظر هایدگر[1]، جهان و شیوۀ هستی ما را در معنا و مفهوم وجودشناختی دستخوش تغییراتی ساخته است (ون‌لون، 1391). این دیدگاه فناوری و جامعه را در رابطه‌ای یک‌سویه تحت تاثیر قرار می‌دهد؛ به‌عبارتی فناوری برای جامعه و مردم که در برابر آن کاملاً منفعل‌اند، بسیار پسندیده است. لذا فناوری مبنای تمامی فعالیت‌های بشری قرار می‌گیرد و عامل تعیین قالب کلی جامعه می‌شود و نگرش، کنش‌های اجتماعی و گستره‌ای از پدیده‌های اجتماعی و فرهنگی تحت تاثیر آن خواهند ‌بود(شیرعلی، 1399). مک‌لوهان عقیده داشت که فهم رسانه با توجه به محتوای آن، ارتباطی ندارد؛ به‌عبارتی دیگر، فهم با هر اشتغال فکری به محتوای رسانه و مقاصد تولیدکنندگان محتوا، مسدود می‌شود؛ لذا ذکر چگونگی و شیوۀ استفاده از رسانه، موضعی غافل از جان‌مایه تکنولوژی است. (لستر و همکاران، 1398: 155-140). بر این اساس، به دلیل ظهور و رشد تکنولوژی و رسانه‌ها در کشورهایی با فرهنگ غیردینی غرب، پیام،‌ هویت غیردینی خواهد داشت و امکان استفاده برای اشاعۀ پیام دینی وجود نخواهد داشت.

در رویکرد بینابینی که از آن با نام فرهنگ‌گرایی نیز یاد می‌شود؛ رسانه مانند تلویزیون و سینما ابزاری برای انتقال پیام تلقی شده و از طرفی دیگر ظرفیت و محدودیت‌ (فرم) هر رسانه برای انتقال پیام خود مدنظر قرار می‌گیرد. همچنين سينما يا تلويزيون، رسانه‌هاي تصويري ثابت و يا غيرپویا نیستند؛ بلکه مداوم در حال تغییر بوده و این تغییرات می‌تواند نیل به سمت مطلوب تولیدکنندگان محتوا مانند ساخت محتوای دینی را ایجاد کند. این رویکرد بیشتر در تعامل میان دین و رسانه اهمیت پیدا می‌کند (فهیمی‌فر، 1393).

پس از وقوع انقلاب اسلامي در ايران و تشكيل حكومت اسلامي شیعی، دو رسانۀ مهم راديو و تلويزيون در اختيار نظام سیاسی حاکم قرارگرفت و پيوند میان رسانه و دين وارد مرحله جدیدی شد؛ به‌نحوی که در اين دو رسانه به مباحث ديني در اشكال و گونه‌های مختلف آن پرداخته‌ شد. طبیعی است که برای تبلیغ و ترویج دین اسلام و به‌طور اخص تشیع باید از روحانیون و طلاب علوم دینی استفاده کرد؛ لذا با ظهور انقلاب اسلامی، مسیر رسانه برای روحانیت گشوده ‌شد. حضور در برنامه‌های گفت‌وگومحور دینی یکی از پرتکرار‌ترین شیوه‌های حضور روحانیون در این رسانه‌های جمعی بوده است. دین به‌مثابه امری فرهنگی پیوند خود را با رسانه‌ها بنا و حفظ کرده ‌است. روحانیون نیز به‌عنوان رکن اصلی تبلیغ و ترویج دین، کنش‌های رسانه‌ای خود را به انحاء مختلف بسط داده‌اند.

شبکه‌های اجتماعی ازجمله رسانه‌های مهمی است که در دهۀ اخیر در ایران اهمیت بسیاری در زندگی روزمرۀ فردی و اجتماعی مردم پیدا کرده ‌است. ظهور و گسترش شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک، توییتر، اینستاگرام، کلاب هاوس و دیگر شبکه‌های موجود در ایران، فرایند ارتباطاتی مردم ایران را با تغییرات گسترده و گوناگونی مواجه ساخته است. این شبکه‌ها احتمال تغییرات در سبک نگرش و رفتار اجتماعی مردم و به‌طور اخص امکان تغییر جریان دینی را ایجاد کرده‌اند. گروهی از روحانیون شیعی با درک این تغییر جریان، به حضور در شبکه‌های اجتماعی روی آورده‌اند تا بتوانند رسالت خود که ترویج دین و دین‌داری است را گسترش دهند؛ از سوی دیگر فارغ از بعد دینی شخصیت و هویت این افراد، علاقه به حضور در شبکه‌های اجتماعی، میلی عام و همگانی است که روحانیون نیز می‌توانند ذیل آن قرار گیرند. اکنون بسیاری از روحانیون شیعی در اینستاگرام فعالیت قابل توجهی دارند و در حوزه‌های موضوعی مختلف اقدام به تولید محتوا می‌کنند.  مراجع اعظام تقلید صفحات رسمی و شخصی در اینستاگرام دارند و بسیاری از استفاتائات، سخنرانی‌ها و بیانیه‌های خود را در این صفحات بارگذاری می‌کنند. روحانیونی که سخنران و اصطلاحاً منبری هستند نیز اقدام به بارگذاری سخنرانی‌های خود در اینستاگرام می‌کنند. تعدادی از روحانیون با تمرکز بر مسائل سیاسی، فرهنگی و اجتماعی با استفاده از امکانات و اقتضائات شبکۀ اجتماعی موردنظرشان، اقدام به گفت‌وگو در این خصوص کرده یا به انتشار تحلیل‌های خود می‌پردازند؛ تعداد دیگری نیز علاوه بر اینکه به مسائل دینی یا غیر دینی می‌پردازند، خود، زندگی خصوصی، روزمرگی‌ها، زیارت‌ها و… را در حساب کاربری خویش، به‌نمایش می‌گذارند.

روحانیونی مانند شهاب مرادی، سیدحسن آقامیری، احسان بی‌آزار طهرانی، امیرحسین دریائی، محمدرضا زائری، مسلم داوودی‌نژاد، کمیل نظافتی، سید حسین حسینی، محمد برمایی، علی بخشی و… ازجمله کاربران روحانی شیعی اینستاگرام هستند که علاوه بر فعالیت بالا در این رسانه، کاربران زیادی را با خود همراه کرده‌اند. پس از مطالعۀ هشت ماهه بر این صفحات به یافته‌های حیرت‌انگیزی رسیدم که به‌دلیل محدودیت کلمه، صرفاً به بخش کوچکی از این مطالعه مبنی بر «برساخت هویت نمایشی روحانیون» در اینستاگرام اشاره می‌کنم؛ نیاز به توجه و تذکر است که با توجه به اینکه روش‌شناسی اصلی این پژوهش کیفی بوده، یافته‌ها و نتایج پژوهش محدود به روحانیون مورد مطالعه بوده و امکان تعمیم به تمام روحانیون یا جامعۀ روحانیت را ندارد:

اینستاگرام یکی از رسانه‌هایی است که اساس آن تصویر و نمایش است؛ لذا هر امری در ابتدا باید به مقوله‌ای نمایشی تبدیل شود. هویت یکی از امور مهمی است که در اینستاگرام، تبدیل به امری نمایشی می‌شود. به‌ تعبیری کاربران  باید خود را به‌نحوی بازنمود کنند که قابل نمایش و مردم‌پسند باشد. این روحانیون درصدد برساخت هویتی برای مخاطبان خود و کاربران اینستاگرام بوده‌اند که آن‌ها را به شخصیت‌های دیده‌شده و صفحات آن‌ها را به صفحات پربازدید اینستاگرام، تبدیل کرده‌است؛ روحانیون برای این مهم از چهار راهبرد نمایشی استفاده کردند که به شرح ذیل است:

بازنمود هویت مدنی

روحانیون فارغ از جایگاه اجتماعی و رسالتی که برای آن‌ها در فرهنگ و سنت اجتماعی-دینی ایران تعریف شده است‌، به‌دنبال برساخت روحانی به مثابه کاربری مانند دیگر کاربران اینستاگرام، جذب دنبال‌کننده و بازدید بیشتر بوده‌اند؛ لذا بسیاری از محتواهای منتشرشدۀ آن‌ها نه معطوف به جایگاه و رسالت دینیشان بلکه در جهت بازنمود بیشتر خود، به‌منظور کسب توجه بیشتر بوده‌است؛ لذا برای آنکه بتوانند این برساخت را به نحو احسن انجام دهند، فعالیت‌های گوناگون خود را بازنمود ساخته‌اند. «بازنمود فعالیت‌های مدنی» مانند جمع‌آوری پول و کمک‌های مردمی برای نیازمندان یا طلب پول از کاربران اینستاگرام جهت کمک به سگ‌های ولگرد و از طرفی دیگر بازنمود خود در کنار مردم، به روحانیون وجهه‌ای اجتماعی بخشیده ‌است؛ یا از طریق جماعت‌سازی‌های مجازی و شکل‌دهی به پویش‌های اینستاگرامی، فعالیت اجتماعی خود را در کنار و همراه مردم بازنمود می‌کنند. اهمیت بازنمود هویت مدنی روحانیون نه در گونۀ کنش‌های آن‌ها در جهان فیزیکی، بلکه در بازنمود اینستاگرامی آن‌هاست؛ چراکه این کنش‌ها در صفحات روحانیون، تبدیل به مؤلفه‌هایی نمایشی و جذاب برای کاربران شده و در نتیجه مردمی‌بودن و عامه‌پسند بودن کنش‌ها و هویت روحانیون را به‌وجود می‌آورد. از سوی دیگر علت ورود روحانیون به حوزه‌های غیردینی و تلاش برای بازنمود چندساحتی بودن فعالیت‌های آن‌ها نیز مشخص می‌شود؛ چراکه برای بیشتر دیده‌شدن و کسب توجه بیشتر، نیازمند بروز جنبه‌های اجتماعی کمتر دیده‌شده یا دیده‌نشده از روحانیون بوده تا جذابیت موضوعی، امکان دنبال‌کردن سوژه را به‌وجود بیاورد.

بازنمود عادتواره‌های نمایشی

روحانیون موردنظر، برای کسب شهرت بیشتر و نمایشی‌سازی خود به «بازنمود عادتواره»‌های خویش روی آورده‌اند. این‌گونه عادتواره‌ها علاوه بر آنکه سعی در برهم زدن انگاره‌های عمومی مردم از شخص روحانی داشته، امکان تمایز را نیز به‌وجود آورده‌است؛ چرا که مکمل هر عادتواره، تمایز است؛ به‌عبارتی وجود عادتواره برای سوژه، او را نسبت به دیگران و افراد مشابه در جایگاه اجتماعی و حرفه‌ای متمایز می‌کند؛ لذا روحانی برای تمایز خود با دیگر روحانیون، عادتواره‌های مختلفی را بازنمود می‌کند تا نه‌تنها هویت جدیدی از خود را برساخت کند، بلکه خود را نسبت به دیگر روحانیونی که در حال بازنمود عادتواره‌های خویش هستند نیز متمایز سازد. بازنمود عادتواره‌های روحانیون در اینستاگرام صرفاً ابزاری برای تمایز میان روحانیون و فهم طبقۀ اجتماعی آن‌ها نبوده ‌است؛ بلکه این عادتواره‌ها تبدیل به جاذبه‌هایی برای جلب توجه کاربران و دنبال‌کنندگان این روحانیون شده ‌است؛ لذا روحانیون از این جذابیت نه برای تمایز طبقاتی-اجتماعی بلکه برای جذب بیشتر دنبال‌کننده و توجه کاربران استفاده کرده‌اند؛ به‌تعبیری بازنمود عادتواره تبدیل به مؤلفه‌ای برای ورود به فرهنگ شهرت شده و در کشاکش بیشتر دیده‌شدن روحانیون، نقشی اساسی را ایفا کرده‌است. یکی از گونه‌های عادتواره‌های نمایشی روحانیون، «تعامل با سلبریتی‌ها» بوده‌ است. این سلبریتی‌ها غالباً از خوانندگان، بازیگران و ورزشکاران ایرانی بوده‌اند. روحانیون در صفحات خود، عکس‌هایشان را با  این سلبریتی‌ها منتشر کرده‌ و بعضاً اظهار دوستی و ارتباط صمیمانه با آن‌ها داشته‌اند. بازنمود روحانیون در کنار سلبریتی‌ها حاکی از ارتباط و تعامل مثبت با آن‌ها بوده ‌است؛ بر اين اساس روحانیون، سلبريتي‌ها را به‌رسميت شناخته‌ و به‌دنبال بازنمودی از خود برمبنای طبیعی‌انگاری سلبریتی‌پروری در جامعۀ ایرانی بوده‌اند. همچنين سلبریتی‌ها به‌دلیل شهرت زیاد، شخصیت‌هایی پرنفوذ در میان اقشاری از کاربران در شبکه‌های اجتماعی محسوب می‌شوند که توان جهت‌دهی جریان‌های فکری این کاربران را نیز داشته‌اند. حضور روحانیون در کنار سلبریتی‌ها امكان افزايش توجه يا تأييد بسياري از آن‌ها توسط هواداران و دنبال‌کنندگان آن سلبریتی را زمینه‌سازی می‌کند. گونه‌ای دیگر از بازنمود عادتواره‌های نمایشی روحانیون در صفحات اینستاگرام، «بازنمود چندخوارگی مصرف رسانه‌ای» آن‌هاست؛ منظور از مصرف رسانه، صرفاً رسانه‌های تصویری مانند سینما و تلویزیون نبوده، بلکه مصرف رسانه‌هایی مانند کتاب و موسیقی را نیز در بر می‌گیرد. روحانیون، با انتشار آثار موسیقیایی، سینمایی، تلویزیونی و کتاب، بازنمود متنوع و چندخوارۀ مصارف رسانه‌ای خود را ارائه کرده‌اند. آخرین عادتواره نمایشی مشترک در میان روحانیون، «بازنمود خود ورزشی» بوده ‌است، به‌نحوی که فعالیت‌های ورزشی مانند بدن‌سازی یا ورزش‌های رزمی را در صفحۀ شخصی، بازنمود کرده‌اند. اگرچه که ورزش امر مذمومی نیست و حتی در دین اسلام نیز بدان (مانند اسب‌سواری و شنا) تأکید شده ‌است، اما آنچه که ورزش روحانیون را مهم جلوه می‌دهد حضور آن‌ها در باشگاه‌های ورزشی و ورزش‌هایی خارج از توصیه‌های عمدۀ روحانیون بوده‌ است. از طرف دیگر تبدیل این ورزش به عادتواره‌ای برای شکل‌دهی به تمایز میان خود با دیگران، آن را از بافتار ورزشی یا دینی‌اش تهی کرده و به آن شکلی جدید از فعالیت‌های ورزشی مدرن مانند فیتنس و بدن‌سازی بخشیده که مستلزم حضور در محیط‌های تخصصی ورزشی و استفاده از ابزارآلات ورزشی غیربومی است. بازنمود این‌گونه فعالیت‌های ورزشی به‌طور ضمنی حاکی از  پذیرش روحانیون برای دسترسی به اندام ایده‌آل بوده ‌است؛ لذا آن‌ها برساخت‌های زیباشناختی اندام را که به‌طور مکرر و از طرق گوناگون در جامعه، بازتولید شده را پذیرفته و درصدد دستیابی به آن بوده‌اند. بازنمود این‌گونه فعالیت‌ها توسط روحانیون، آن‌ها را با تودۀ مردمی همراه کرده است که علاقه‌مند به امور عامه‌پسندی مانند پرورش اندام هستند؛ فارغ از امکان علاقه‌مندی به ورزش، روحانیون به دنبال ایجاد این تبادر ذهنی بوده‌اند که مانند مردم سعی در حضور در موقعیت‌های ورزشی متنوع داشته و علاقه‌مند به این گونه از ورزش‌های مدرن هستند. این نحو از بازنمود خود، روحانیون را از محدوده دینی و دغدغه‌مندی خارج کرده و به ابعاد شخصیتی آن‌ها وجهه‌ای روزمره و نمایشی داده ‌است.

بازنمود هویت تمام‌خرد

روحانیون تلاش به‌سزایی برای بازنمود «هویت تمام خرد» خود در میان کاربران ایرانی داشته‌اند. به‌طور کلی روحانیون پس از انقلاب اسلامی، در عرصه‌های گوناگون فردی و اجتماعی ورود پیدا کرده و یکی از مراجع فکری مهم در رفتارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، فردی و اخلاقی مردم بوده‌اند. با ظهور و گسترش رسانه‌های اجتماعی در ایران، امکان بازنمود دیدگاه‌های روحانیون خارج از حیطۀ دینی و تخصصی آن‌ها بیش از پیش به‌وجود آمد؛ این‌گونه بازنمود از عقاید و دیدگاه‌ها پیش از آنکه آن موضوع را در کانون توجه قرار دهد، سوژه‌ها را به محل توجه تبدیل کرده ‌است؛ چراکه ابتدا ورودی غیرتخصصی به مسائل گوناگون داشته و به‌طور ضمنی از جایگاه مرجعیت فکری خود در قبال عموم مردم، سوءاستفاده کرده و سعی در جلب توجه به دیدگاه‌های سوژه دربارۀ موضوعی خاص داشته‌اند؛ لذا موضوعات غیردینی و خارج از حیطۀ تخصصی سوژه، تبدیل به ابژه‌ای برای نمایش آن شده ‌است. معنای دیگر این‌گونه انتقادات روحانیون نسبت به وقایع گوناگون، هویتی تمام خرد را نیز برای کاربران اینستاگرام برساخت کرده ‌است؛ به‌تعبیر دیگر، این افراد که صرفاً تخصص دینی و یا سیاسی (به‌واسطه حضور در قدرت) داشته‌اند، در بسیاری از مسائل مختلف مانند آلودگی هوا، اقتصاد، دیپلماسی خارجی، قانون‌گذاری، پزشکی، سیاستگذاری رسانه‌ای و… خود را صاحب نظر دانسته‌اند.

یکی از شیوه‎‌های بازنمود هویت تمام خرد، بازنمود مرجعیت فکری سیاسی-اجتماعی بوده‌ است. روحانیون، بخشی از فعالیت‌های اینستاگرامی خود را صرف بیان دیدگاه‌های غالباً مخالف و انتقادی نسبت به وقایع گوناگون و وضع موجود در ایران ساخته‌اند. ماهیت این‌گونه از بازنمودهای انتقادی وابسته به زمان است؛ به‌عبارتی دیگر وقایع و اخبار روز که برای آن‌ها دارای ارزش پرداخت و نقد است، در صفحاتشان منتشر شده ‌است. با توجه به شرايط اقتصادي و سياسي حاكم بر ايران و گسترش انتقادات عمومي نسبت به تصميمات فعلی نهاد قدرت و يا پیامدهای كلي و موردي تصمیمات پیشین سیاستمداران، روحانیون نیز از این فرصت استفاده کرده و انتقادات خود را نسبت به این وضعیت‌ بیان کرده‌اند. تلاش روحانیون برای انتقاد به جریان حاکم سیاسی ایران، اگرچه برخلاف رویۀ غالب روحانیون ایرانی است، اما موجب برساخت یا بازتولید دوگانۀ دولت در برابر ملت شده و روحانیون به این واسطه خود را در کنار ملت دانسته‌اند. این‌گونه انتقادات که غالباً هیچ پشتوانه مستدلی نداشته و صرفاً با همراهی فضای احساسی-منتقد اینستاگرامی شکل گرفته؛ در جهت مردم‌پسند بودن این روحانیون و درصدد اخذ تأیید از کاربران به‌وجود آمده ‌است. لذا بازنمود رویکردهای انتقادی-احساسی روحانیون به وقایع گوناگون در ایران در موقعیت‌های زمانی مختلف، فرصت بیشتر دیده‌شدن و عمومیت یافتن آن‌ها را به‌وجود آورده و کارکردی برای رفع موانع و مشکلات مردم نداشته ‌است. از دیگر مسائل پرتکراری که روحانیون مرجعیت فکری خود را حول آن بازنمود کرده‌اند، مسائل زناشویی و خانوادگی بوده ‌است. اگرچه حوزۀ تخصصی بسیاری از این روحانیون، علوم دینی بوده اما آن‌ها درصدد ورود به حوزه‌ای خانوادگی با استفاده از خوانش شخصی خود بوده‌اند. جذابیت روایی و بصری این گونه از موضوعات برای رسانه‌ای مانند اینستاگرام که مصرف آن فردی بوده، قابل توجه بوده ‌است؛ همچنین غالب بودن مضامین زناشویی در اینستاگرام نیز آن را به مسئله‌ای قابل توجه تبدیل کرده ‌است؛ لذا ورود روحانیون به این موضوعات که برای بسیاری از روحانیون دارای تابوی اخلاقی است، زمینۀ پسندیده‌شدن و دیده‌شدن این‌گونه از روحانیون را شکل داده‌ است. توصیه‌هایی برای جلب رضایت همسر، جلوگیری از نزاع و دعوا، جلب توجه همسر، نحوۀ آشتی‌کردن طرفین، کادو خریدن برای یکدیگر و پیشنهاداتی برای افزایش عشق، محبت، علاقه و ورود ضمنی و یا مستقیم به مسائل آمیزش زن و شوهر، از موضوعات پرتکرار و پراستفاده در این خصوص بوده ‌است. چنین مضامینی بیشتر برای کاربران زن طراحی شده‌اند؛ به‌طوری که روحانیون به‌واسطه تجربیات یا خوانش‌های غیرتخصصی خود، به‌دنبال ارائه پاسخ‌هایی به برخی سوالات زنان مانند «چگونه مهر همسر خود را نسبت به خویش بیشتر کنم» و یا «چگونه با همسرم آشتی کنم» بوده‌اند. روحانیون با نمایش این‌گونه مضامین در صفحات اینستاگرام، علاوه بر این که انگاره‌های عمومی و عرفی را نسبت به هویت روحانیون ایران برهم زده‌اند، در صدد برساخت هویتی جدید بوده‌اند که این‌گونه موضوعات را محل بحث دانسته و بدان پرداخته‌ باشد؛ این تلاش روحانیون جذابیت موضوعی و برهم‌زننده برای کاربران اینستاگرام داشته و فرصتی برای دیده‌شدن و جلب توجه بیشتر آن‌ها را فراهم ساخته ‌است.

بازنمود خود در پشت صحنه

در نهایت روحانیون برای برساخت هویت نمایشی از «بازنمود خود در پشت صحنه» نیز دریغ نکرده‌اند. منظور از این‌گونه بازنمود، نمایش ساحتی غیراجتماعی و خصوصی از هویت روحانیون در اینستاگرام بوده‌ است. به‌تعبیری دیگر، روحانیون، حریم خصوصی خود را از بین برده و میل به برساخت محیط نمایشی-اینستاگرامی برای خود داشته‌اند. این روحانیون مانند بسیاری از کاربران اینستاگرام و سلبریتی‌ها که سعی در بازنمود زندگی روزمره خود و وقایع مرتبط با آن داشته‌اند، به‌شیوه‌ای خودآگاه یا ناخودآگاه در تلاش برای بازنمود خودخصوصی بوده و آن را به مؤلفه‌ای برای کسب شهرت و توجه بیشتر تبدیل کرده‌اند.

یکی از شیوه‌های بازنمود روحانیون در پشت صحنه، «بازنمود ظاهر چندوجهی» آن‌ها بوده‌است؛ شیوۀ پوشش هر شخص وابسته به فرهنگ، سنت، جامعه، طبقه اجتماعی، شغل و محیط زندگی اوست. همچنین رنگ‌ها نیز به‌واسطۀ مؤلفه‌های مذکور در هر جامعه‌ای معانی خاص خود را داشته و کاربرد آن‌ها برای جنسیت‌ها، سنین و مشاغل تعریف می‌شود. آنچه که از شیوۀ پوشش روحانیون در انگاره‌های سنتی، عمومی و عرفی جامعۀ ایرانی به‌جای مانده ‌است، استفاده از البسه‌ای مانند عبا، قبا و عمامه با رنگ‌های پراستفاده مانند مشکی، قهوه‌ای، سفید و طوسی بوده‌ است. لذا انتظار می‌رفته که برای حضور در رسانه‌ای اجتماعی-تصویری مانند اینستاگرام و دیگر رسانه‌ها نیز از این قاعدۀ مرسوم تبعیت کنند؛ اما این روحانیون، به‌نحوی ارادی، هم از لباس‌های روحانیت با رنگ‌های غیرمعمول استفاده کرده‌اند و هم از پوشاک رایج مردانه و بعضاً غیرمتناسب با جایگاه روحانیت، برای بازنمود خود بهره برده‌اند. آن‌ها از لباس‌هايي مانند كت و شلوار، پیراهن‌، تی‌شرت، شلوار جین و یا هودی استفاده کرده‌ و توجه مضاعف کاربران را با استفاده از رنگ‌های خاص مانند رنگ‌های براق، غنی و ترکیبی از رنگ‌های متضاد، جلب کرده‌اند. لذا روحانیونی که از رنگ‌های غیرمعمول در البسۀ روحانیت استفاده کرده‌اند و همچنین روحانیونی که از لباس‌هایی غیر از البسۀ روحانیت و با رنگ‌های گوناگون استفاده کرده‌اند، به‌دنبال شکل‌دهی به خاص‌گرایی هویتی و تعارض با غالب روحانیون  بوده‌اند تا بدین طریق شرایطی را برای جلب توجه کاربران به‌وجود آورند.

از دیگر شیوه‌های بازنمود خود در پشت صحنه، «نمایشی‌سازی حریم‌خصوصی روحانیون» بوده‌است؛ حریم خصوصی، برای هر سوژه‌ای از درجۀ اهمیت بالایی برخوردار بوده و سعی در ترسیم این محدوده برای خویش و دیگران داشته ‌است. بخشی از مؤلفه‌های حریم خصوصی توسط سوژه و بخشی دیگر توسط جامعه و عرف مشخص شده‌اند. منزل و محل زندگی سوژه،  بخشی از حریم خصوصی بوده و روابط سوژه با دیگر اشخاص در منزل به‌عنوان اعضای خانواده نیز، بخش دیگری از این حریم را شکل داده‌ است. این‌گونه از بازنمود در میان سلبریتی‌ها نیز قابل مشاهده‌ است و آن‌ها بعضاً از طریق بازنمود این وجه از هویت خود، توجه بیشتری کسب کرده‌اند. روحانیون نیز با نیات و امیال خاصی از این مهم استفاده کرده‌ و حریم خصوصی زندگی خود را به فضای نمایشی اینستاگرام تبدیل کرده‌اند. ورود به منزل روحانیون، و بازنمود بخش‌های خاصی از منزل با وسایل خاص، دلالت‌های مشخصی اعم از عادتواره اجتماعی آن‌ها، تجمل‌گرایی و مصرف‌گرایی را به همراه داشته ‌است؛ لذا آنچه در منازل آن‌ها اهمیت پیدا کرده‌، وسايل محيطی است كه دلالت بر معاني خاصي داشته‌ است. روحانیون از طریق بازنمود منزل خود علاوه بر اینکه کاربران و دنبال‌کنندگانشان را با جزئیات زندگی که ارزش محتوایی نداشته، آشنا کرده‌اند؛ در حال بازنمود طبقۀ اجتماعی، سطح درآمد، علایق مصرفی و استفاده از تکنولوژی‌های نوین و کالاهای لوکس نیز بوده‌اند. روحانیون نمایشی به این درک نائل شده‌اند که حضور در رسانه‌ای اجتماعی مانند اینستاگرام، نیازمند عبور از بسیاری از محدودیت‌ها و رسوم اخلاقی و اجتماعی مرتبط با آن‌ها بوده ‌است؛ لذا روحانیون صرفاً بر مبنای ساختار و رفتار اجتماعی-دینی مرسوم بازنمایی نشده، بلکه وجوه کمتر شناخته‌شدۀ خود که غالباً به محیط زندگی خصوصی آن‌ها و رویکردهای فردیشان مرتبط است را بازنمود کرده‌اند تا تکمله‌ای برای برساخت هویت نمایشی خویش، مهیا کنند. روحانیون با بازنمود مدگرایی در پوشش، استفاده از لباس‌های غیرروحانی و بازنمود اعضا و ارتباطات خانوادگی خصوصی خود، خویش را از پیشینه‌های مذهبی، اجتماعی و سازمانی تهی کرده و به‌دنبال شهرت و نمایشی‌شدن بوده‌اند؛ لذا روحانیون، فردیتی را نه بر مبنای فقاهت، رویکردهای علمی-دینی و یا جایگاه سیاسی؛ بلکه با استفاده هویت خصوصی و غیراجتماعیشان، هویت فردی خود را برساخت کرده‌اند.

در مجموع باید اعتراف کنیم که تعداد روحانیونی مانند روحانیون مذکور در اینستاگرام، در حال افزایش است؛ این روحانیون، وارد فرهنگ جدیدی به‌نام «فرهنگ شهرت» شده‌اند. ورود به این فرهنگ جدید که در تعارض با منقولات و احادیث دینی-شیعی ‌است؛ ساختار ارزشی آن‌ها را دستخوش تغییراتی ساخته است؛ جلب توجه، به ارزش اصلی آن‌ها برای فعالیت در اینستاگرام بدل شده ‌است؛ چراکه برای موفقیت در اینستاگرام نیاز به کسب توجه وافر و بالاتر از کاربران آن است؛ روحانیون با هر نیت اولیه و ابتدایی مانند تبلیغ دینی، مسئولیت اجتماعی و… که وارد اینستاگرام شده ‌باشند؛ زمانی فعالیت اینستاگرامی آن‌ها مهم یا موفق پنداشته می‌شود که دیده شود؛ لذا به ارائۀ محتواهایی که در خوانش کاربران دانشجو و طلبه، غیرمنتظره و خارج از انگارۀ عرفی بوده، روی مي‌آورند. بر اين اساس روحانيون فعال در اينستاگرام، از جايگاه اجتماعي و ديني خويش خارج شده و تفاوتي با ديگر كاربران اينستاگرام نداشته‌اند؛ اما انگيزه‌هایی مانند احیای مرجعیت فکری روحانیون یا افزایش سرمایۀ اجتماعی که در نهایت معطوف به سوژه بوده، منجر به ورود به عرصۀ رقابت نمایشی‌شدن و دیده‌شدن می‌شود. روحانیون از رفتارهای موردپسند اینستاگرامی که غالباً سلبریتی‌ها و خرده‌سلبریتی‌ها آن‌ها را رواج داده‌اند، استفاده و تقلید می‌کنند تا بتوانند به سلبریتی دینی تبدیل شوند؛ در این زمان روحانی از تمام ظرفیت‌های اینستاگرام استفاده کرده تا هم‌ردۀ آن‌ها قرار گیرد. نمایش حریم خصوصی، منزل، اعضای خانواده، فعالیت‌های ورزشی، کمک‌های بشردوستانه، کمک به حیوانات، دوستی با سلبریتی‌ها، اظهارات غیرتخصصی و بازنمود خود با لباس غیرروحانی و یا لباس‌های روحانیت با رنگ‌های تند، از نمونه بازنمودهای غیردینی روحانیون در اینستاگرام بوده و حاکی از آن است که روحانیون، هر پدیده و سوژه‌ای را تبدیل به ابژه‌ای درجهت بیشتر دیده‌شدن، شهرت بیشتر و سلبریتی‌شدن می‌کنند. چنین بازنمودی نشان می‌دهد که روحانیون در ظاهر مدعی حفظ و پایبندی به رویکرد ابزارگرایانۀ رسانه‌ای هستند اما در اصل به‌مثابه کاربری منفعل در برابر ذات و ماهیت اینستاگرام بوده و به‌جای آنکه به مطلوب ابتدایی خود (یعنی اشاعه و تبلیغ دین) نزدیک شوند، به ابژۀ آن رسانه تبدیل شده ‌است؛ لذا روحانی به‌مثابه دیگر سلبریتی‌ها و یا سلبریتی‌های اینترنتی، نیازمند سرمایۀ توجه بوده و مترصد آن است که سرمایۀ توجه خود را از این طریق افزایش دهد؛ زیرا درصورتی که توجهی را در اینستاگرام کسب نکرده ‌باشد، نفوذ اجتماعی و رسانه‌ای خود را از دست داده و مانند غالب جمعیت کاربران تبدیل به مصرف‌کنندۀ دیگر نفوذداران اینستاگرام می‌شود.

در نهایت برای برون‌رفت از ساختار سلبریتی‌پرور توسط روحانیون، سیاست‌های فنی مانند کاهش یا قطع دسترسی به اینستاگرام، هیچ اثری در تغییر این رویه نخواهد داشت؛ بلکه ابتدا باید زیرساخت‌های آموزشی مناسب را برای این گروه از روحانیون مهیا کرد:

  • به نظر می‌آید آموزش فلسفۀ رسانه، سواد رسانه‌ای انتقادی و رویکردهای انتقادی فرهنگ شهرت به روحانیون در سطوح علمی، سیاسی و دینی مختلف، فرصت و امکان تغییر گونۀ فعالیت آن‌ها در رسانه‌های اجتماعی را به‌وجود آورده و از طرف دیگر موجب می‌شود که درگیری کمتر و هوشمندانه‌تری با ساختار نمایشی و فرهنگ شهرت داشته باشند.
  • در احادیث اسلام، اسنادی مبنی بر مذمت شهرت وجود دارد؛ لذا لازم است نهادهای حوزوی، مراجع تقلید و علمای دینی درخصوص ابعاد سلبی و ضدفرهنگی شهرت برآمده از اجرای سازوکارهای نمایشی اینستاگرامی، آموزه‌ها و پژوهش‌هایی از منظر اسلام شیعی داشته ‌باشند.
  • متأسفانه، سیاستگذاری رسانه‌ای در خصوص فرهنگ شهرت، محدود به سلبریتی‌های هنرمند یا خرده‌سلبریتی‌های تبلیغ‌گر شده‌ است، ساختار سلبریتی‌پرور حاکم در جامعۀ ایران، همچنان در میان دیگر مردم، مانند روحانیون خود را بروز می‌دهد؛ لذا سیاستگذاری نه درخصوص مصادیق سلبریتی ایرانی، بلکه معطوف به ساختار سلبریتی‌پرور در ایران باید صورت گیرد؛ برای این منظور، ابتدا باید رویکردهای انتقادی فرهنگ شهرت که برآمده از مطالعات و پژوهش‌های دانشگاهی بوده را پذیرفت و از اتخاذ رویکردهای مناسبتی و موقعیتی در خصوص سلبریتی‌ها و جامعۀ نمایشی فعلی ایران پرهیز کرد.
  • ارتباطات آیینی در جامعۀ ایران، نقشی پیشران در تمامی فعالیت‌های اجتماعی، دینی، سیاسی و… داشته ‌است؛ متأسفانه، سیاست‌های کلان رسانه‌ای و نکات سران نظام در خصوص فعالیت رسانه‌ای، جامعۀ دینی و جامعۀ انقلابی را دچار سؤتفاهمی بزرگ کرده که اهمیت فعالیت رسانه‌ای در شرایط کنونی بیش از فعالیت‌های آیینی است؛ روحانیون نیز از فرصت اینستاگرام استفاده کرده و چنین رویکردی را بازتولید می‌کنند؛ درصورتی که فعالیت رسانه‌ای امکان اثر دینی مطلوب را نداشته و از سوی دیگر امکان اثرسنجی صحیح و کامل نیز در رسانه‌ها وجود ندارد. بازتولید امر دینی و فعالیت دینمداران به‌نحوی که در جهت احیا و تبلیغ دین باشد، تنها از طریق مناسک و آیین‌ها صورت گرفته است. آیین‌ها امکان خلق معنا را به‌وجود می‌آورند و بدین ترتیب، فرصت تأثیرگذاری دینی شکل می‌گیرد.

 

منابع

  • شیرعلی، اسماعیل. (1399). جامعه‌شناسی تکنولوژی. تهران: انتشارات اندیشه احسان.
  • فهیمی‌فر، علی اصغر. (1393). بیان تصویری دین در رسانه. تهران: انتشارات سروش.
  • کریستیانز، کیفورد. جی. (1389). فن‌آوری و نظریه سه‌وجهی رسانه. در استوارت. ام. هوور و تات لاندبای، بازاندیشی دربارۀ رسانه، دین و فرهنگ (ص. 91-111). تهران: انتشارات سروش.
  • لستر، مارتین.، دووی، جان.، گیدینگز، ست.، کلی، کران.، و گرنت، لین. (1398). رسانه‌های نوین: درآمدی انتقادی. (احسان. شاه‌قاسمی، مترجم) تهران: پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات.
  • ون‌لون، یوست. (1391). تکنولوژی‌های رسانه‌ای از منظر انتقادی. (احد. علیقلیان، مترجم) تهران: انتشارات همشهری.

 

پانوشت

[1]. Martin Heidegger

درباره نویسنده

علی مؤمنی

دانش‌آموخته کارشناسی ارشد علوم اجتماعی دانشگاه تهران

دیدگاهتان را بیان کنید

Click here to post a comment

هفده − چهار =